ممد نبودی ببینی...

ساخت وبلاگ
با خودم شعر روزهای آخر اسفند استاد شفیعی کدکنی را مرور می‌کنم و به کبیسه‌ی منحوس فکر می‌کنم. سال نود و پنج، سال رنج، سالی که برگ‌های خزان‌زده‌ی جامعه‌ی هنری یکی یکی افتادند تا درختی خشکیده و پیر برای روزهای زمستانی بماند. خبری تلخ می‌رسد که علی معلم، آقا معلم باسواد و فرهیخته‌ی سینمای ایران هم دار ف ممد نبودی ببینی......
ما را در سایت ممد نبودی ببینی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khomaremastia بازدید : 146 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 15:46

خبرهای خوش محیط‌زیستی حال آدم را حسابی جا می‌آورد! چه چیزی بهتر از اینکه روز درخت‌کاری بهانه‌ای شود برای اهمیت دادن به طبیعت و کاشت درخت. اصلاً گیرم که برخی از مسئولان شهری کاملاً تعمدی و ریاکارانه و با اهداف عوام‌فریبانه هوادار محیط‌زیست باشند! اصلاً چه ایرادی دارد؟ در جامعه­ای که کسی به اهمیت فضای سبز واقف نیست همین هم غنیمت است و باید قدرش را دانست. برای توسعه­ی فضای سبز نمی­شود که فقط به مسئولین چشم‌داشت و به کسانی که بیش از هر چیز در گیرودار دفترودستکشان هستند و به‌جای مدیریت بودجه مسئولیت گلایه از بودجه را برعهده‌گرفته‌اند دل بست. برای این‌که بتوانیم کمی به داشتن هوای پاک و امکان زندگی فرزندانمان در شهرهای سیاه و دودگرفته امید داشته باشیم باید اهمیت درخت و درختکاری را تبدیل به دغدغه‌ی عمومی نماییم. اول‌ازهمه یک آموزش جمعی برای آگاهی عمومی لازم است، امری که حتی از دیدگاه فعالان محیط‌زیستی هم مغفول مانده و یا شاید محدودیت فعالیت‌ها سبب شده هرگز به چشم نیاید. اگر سازمان‌ها و نهادها و ادارات دولتی و خصوصی در این حوزه کم‌کاری می‌کنند و دم از کمبود بودجه می‌زنند بیایید خودمان اطرافیان ممد نبودی ببینی......
ما را در سایت ممد نبودی ببینی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khomaremastia بازدید : 165 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 15:54

زندگی ما آدم‌ها چقدر عجیب و غریب است! در آن هیچ چیزی غیر ممکن نیست، حتی چیزهایی که به نظر می‌آید تا آخر عمر هرگز به دردمان نخورَد هم ممکن است برای آشنایی با زندگی مفید باشند! مثلاً چی؟ مثلاً علم! یا اصلا به طور ویژه علمِ شیمی! همان که در دبیرستان کلاس‌هایش عجیب حوصله‌سَربَر می‌گذشت!!!‌ تا به حال به این فکر کرده‌ای که دنیای ما به دنیای علم آن‌چنان هم بی‌شباهت نیست!؟! کمی تخیلت را به کار بینداز و دنبال کاربردِ شیمی در روزمرگی‌هایت بگرد! شاید بیهوده نبوده که قُدَما کیمیاگری را دانشِ سیطره بر روح و جان می‌پنداشتند! راستش را بخواهید من فکر می‌کنم زندگی شاید خیلی شبیه به سلسله فرایندهای شیمیایی باشد!  چند عنصر یا ترکیب مختلف وقتی کنار هم قرار می‌گیرند شاید در شرایط عادی هیچ واکنش خاصی از خود بروز ندهند ولی وقتی شرایط خاصی بر آن‌ها اثر می‌کند، اتفاقات عجیب و غریبی رخ می‌دهد کم‌کم پیوندهای قبلی سست می‌شوند و عناصر و یون‌های تشکیل‌دهنده درگیر رابطه‌های جدیدی می‌شوند. یکی به دیگری دل می‌دهد، الکترونش را به او می‌سپارد و وارد یک پیوند یونی می‌شود. دیگری می‌رود و با کسی روی هم می‌ریزد که حاضر ممد نبودی ببینی......
ما را در سایت ممد نبودی ببینی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khomaremastia بازدید : 163 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 2:42

زمستان سرد تر شد...

ممد نبودی ببینی......
ما را در سایت ممد نبودی ببینی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khomaremastia بازدید : 138 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 2:42

پلاسکو سوخت، جمهوری شکست و فروریخت...  امروز جمهوری میان ازدحام آن همه دود و آتش کمر خم کرد و اشک در چشمانش حلقه زد. نگاهش به فروریختن تمام آن چیزهایی بود که به شهادت تاریخ، یک «جمهور» بدان می‌بالید... روزهایی را به یاد می‌آورد که تهران به عالم فخر می‌فروخت و راسته‌ی خیابان شاه از تقاطع لاله زار تا چهار راه پهلوی و بعدش خیابان فردوسی و بعدتر ساختمان پلاسکو نور چشمی تهران بودند. هنر و صنعت به هم گره خورد و معماری نوکلاسیک خردگرا، پای مدرنیته را به شهری با آدم‌های سنتی باز کرد. مردمی که هرچه بودند زود با مدرنیته اخت گرفتند و عجولانه از شهرِ پیشرفته‌شان هم پیشی گرفتند! فرهنگ و هنر و سینما و تئاتر و مایه کوبی و بهداشت و سلامت و سواد و بُرج برایشان کافی نبود... حالا به جای «مُدرنیته» انقلاب «مُد» شده‌بود... اسم خیابان‌ها عوض شد و شاید تنها جایی بود که به اسم شاه بود و وقتی انقلاب کردند امام نشد. با افتخار و به افتخار جمهور، جمهوری‌اش نام نهادند... و او همچنان سرش را بالا گرفته بود تا به امروز.... سال‌ها گذشت و گذشت، شاه رفت، امام رفت، کاستروی انقلابی رفت -در یک زمستان سرد- هاشمی هم رفت... ممد نبودی ببینی......
ما را در سایت ممد نبودی ببینی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khomaremastia بازدید : 168 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 2:42

با توجه به اینکه خشونت توی جامعه‌ی ما مسری شده و بدجوری توی همه‌ی ارکان زندگیمون ریشه دوونده دوس دارم همه مون کمی درباره ابعاد خشونت تو زندگیمون بنویسیم و هرکدوم از منظر خودمون به قضیه نگاه کنیم. دوس دارم مفصل به امر خشونت پرداخته بشه برای همین دعوت می‌کنم از همه خواننده‌های انگشت شمار وبلاگم که در این باره بنویسن. دوستانی هم که وبلاگ ندارن خوشحال می‌شم همینجا نظراتشون رو بگن. توی پست بعدی نوشته‌ی خودم و لینک مطالب دوستان رو هم می ذارم . بر ضد خشونت بنویسید و به دوستانتون هم بگید بنویسن و به من هم اطلاع بدید که نوشته‌های ارزشمندتون در این باره رو بخونم. ممنون ممد نبودی ببینی......
ما را در سایت ممد نبودی ببینی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khomaremastia بازدید : 157 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 2:42

این روزها حسابی سرم شلوغ است و کمتر می‌رسم جایی کامنت بگذارم!! در عوض تا دلتان بخواهد می‌نویسم!!!! از بعضی‌هایشان خوشم می‌آید از بعضی‌ها نه! اما همین خواندن بی امان و نوشتن بی زمان امر خجسته و نیکویی است! سعی می‌کنم نوشته‌هایی که به درد اینجا هم بخورد را در وبلاگ بگذارم. منتظر جوابِ مصاحبه‌ی استخدامی هستم، برایم دعا کنید. این بار خودم را و همه سرنوشتم را به خودِ خدا سپرده‌ام و او هم بی‌شک جای بدی نمی‌برد! رشته ای بر گردنم افکنده دوست  می کشد هر جا که خاطرخواه اوست ممد نبودی ببینی......
ما را در سایت ممد نبودی ببینی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khomaremastia بازدید : 159 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 2:42

مجموعه طنز ماجراهای شازده گوگولو را در کانال خمارمستی بخوانید...
امیدوارم طنز روزانه‌ی شازده گوگولو مورد پسندتون واقع بشه


خمار مستی
ممد نبودی ببینی......
ما را در سایت ممد نبودی ببینی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khomaremastia بازدید : 153 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 2:42

دهم اسفند زادروز شاعر پرآوازه و موسیقی‌پژوه ایرانی مهدی اخوان ثالث بود. او با مضامین اجتماعی اشعارش و نقب زدن به حوادث تاریخی آن روزگار زندگی مردم را به تصویر کشیده‌است. وی با لحنی حماسی آمیخته باصلابت و سنگینی شعر خراسانی، همراه با ترکیباتی نو و تازه شعر پارسی را قوام بخشید و اغلب در اشعارش م.امید تخلص می‌کرد. اخوان ثالث در شعر کلاسیک فارسی توانا بود و در ادامه به شعر نو گرایید. از او اشعاری عالی و متعالی در هر دو سبک به‌جای مانده است. او هم‌چنین آشنا به نوازندگی تار و مقام‌های موسیقیایی بود. با خواندن اشعار اخوان ثالث به گذشته‌های دور برمی‌گردی به دوران رستم، به عصر سیاوش، به دین بهی و به سرزمین اساطیری آفتاب؛ ایران باستان. با خواندن اشعار اخوان گفتگوی کبوتران افسانه‌ای را می‌شنوی و مرغ افسانه‌ای نیما را به خاطر می‌آوری «کو به رنگ معماست» و سبوی تشنه‌ای را می‌بینی که اندر خواب بیند آب و دوستانی که: به دشمن خواهم از او التجا بردن. سورت سرمای دی را احساس می‌کنی و بر بی‌گناهی سهراب و سیاوش و تختی می‌گریی و بر همه‌ی نابرادران شغاد صفت نفرین می‌گویی. با طوس و نوذر هم‌سفر می‌شوی و پیام ممد نبودی ببینی......
ما را در سایت ممد نبودی ببینی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khomaremastia بازدید : 149 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 2:42